کاروان صلح و بچه نداشته و رفیق سابق
قضیه این بود که این سه سال آخر ما یه اکیپ دوستی هفت نفره دوستی داشتیم که مو لای درزش نمی رفت. یعنی شیطنت هایی در دانشگاه ورزیدیم که شک دارم هیچ اکیپ دخترانه ای ادعایی درمورد آنها داشته باشد. حالا دانشگاه تمام شده...داشتم خاطرات برنج و عدس خوردنمان سر کلاس استاد شین را برای دوست خواهرم تعریف می کردم که پرسید:« حالا دلتون تنگ نمیشه نمیسوزید برای اون روزا؟»
خیلی سریع گفتم نه، آنقدر سریع که خودم هم چند لحظه به شک افتادم ، اما بعد گفتم که چون تمام شده، همانطور که دبیرستان و راهنمایی یکروز تمام شد و من با کنده شدن از آن ها وارد مرحله های سخت تر و تلخ و شیرینی های جدیدتر شدم. همین که می شود هنوز هم دوستان جدید و اوقات جدید و جمع های بهتر را تجربه کرد کلی نعمت است و هرچقدر هم خاطرات بانمک باشند نمیتوانم اجازه دهم زندگی در لحظه ام را شور یا بی مزه کنند.
قضیه وقتی حساس می شود که من تصمیم داشتم بعد از تمام شدن دانشگاه با 5 نفر از آن شش نفر دیگر ارتباط دوستی ام را حفظ کنم و یک نفر ششمی وجود داشت که واقعا امکان ادامه دوستی وجود نداشت. روزهای آخر دانشگاه اختلافی افتادو من صریحا اشتباهش را به او گوشزد شدم و به جای اینکه من قطع رابطه کنم او قطع رابطه کرد. کلی به خواهرم غر زدم که من این تصمیم را داشتم و شانس انجامش به او تعلق گرفت! خواهرم دلداری ام داد که مهم این بود که نقش این آدم تنگ نظر را از زندگی ات کمرنگ کنی و اینکه چه کسی رابطه را برهم زده مهم نیست.
اما خب الان مهم شده. الان که همه جمع شده اند با تِم آشتی دادن و صلح برقرار کردن و مقصر قلمداد کردن یک نفر (مثل همیشه منِ ملامتی) میخواهند ما را به زور صلح دهند و یکی پیدا نمی شود که بگوید خاطرات با برهم خوردن این رابطه که دنباله اش فایده ای ندارد خراب نمی شوند! خاطرات همیشه خنده دار و بامزه گوشه ذهنمان هستند و ما آنها را در فضا رها می کنیم و دنبال زندگی جدید می رویم...مگر می شود تا آخر عمر با دوستان دانشگاه ماند به این بهانه که :« زمانی لذت بخش بوده...» نه، صد در صد نمی توان...حالا خواهشا یکی بیاید به کمک من تا این کاروان صلح و آشتی را به سلامت بفرستم پی کارش و دلخوری آن دوست سابق را هم بگذارم به « لاستیکی بچه نداشتم».
دوماً این چیزا حسیه! توی جمع دخترا هم کاملاً با پسرا فرق میکنه! ولی خب در حالت دوری و دوستی باش. مثلاً آشتی ولی لازم نیست بهش عشق بورزی! برای داشتن بعضی روابط دوست داشتنی، باید بعضی روابط مسخره رو تحمل کرد! حتی شده خیلی کمرنگ.